رسالت و منطق سیاست خارجی آمریکا در نظم جدید جهانی؛ «انزواگرایی نرم»
پیگیری منطق انزواگرایی (سنت جفرسونیسم) که بر نقش الهام بخشی آمریکا و سیاست سرمشقگرایی تأکید داشت، میتواند قابلتوجه دولتمردان آمریکا باشد. جفرسون معتقد بود که یک دولت جمهوری درست و استوار در امریکا، اثری نمونه و بهجا ماندنی برای مردم جهان خواهد بود، او بهشدت مخالف مداخلهگرایی در عرصه سیاست خارجی بود و اعتقاد داشت که مداخلهگرایی، سبب میشود ارزشهای آمریکایی بهویژه آزادی، هم از سوی خود دولت امریکا و هم از سوی دیگران، با محدودیت مواجه شود. از همین رو، منافع ملی باید محدود تعریف و تبیین شود تا تقابلی با منافع دیگران به همراه نداشته باشد؛ بنابراین، شاید بتوان از عنوان «انزوا گرایی نرم» برای تعیین رسالت و منطقِ سیاست خارجی آمریکا در نظم جدید جهانی نام برد، یعنی نوعی از انزواگرایی که با دوری جستن از مداخلات و سیاستهای نظامی و با تمرکز بر منابع قدرت نرم به بازسازی فرهنگ و تمدن بپردازد.
تحلیلی بر قدرتهای در حال افول در نظم جدید جهانی
بعد از معاهده وستفالی، در هر دوره از نظام بینالملل، نوعی چینش و نظم خاصی حاکم شده است و هرکدام در پی تحولاتی دچار افول شدهاند. در عصر جدید نیز ایالات متحده تلاش کرده است که رهبری جهان را تصاحب کند و نوعی دهکده جهانی را برپا سازد. اما این نظم دچار افول زود هنگام است و شکافی در ائتلاف اروپایی و پیمانهای غربی شکل گرفته است و ارزشهای لیبرال دموکراسی نیز تضعیف شده اند. لذا این شرایط بستر مناسبی برای قدرتهای نوظهور به وجود آورده است تا به دنبال نقش یابی خود باشند. در این شرایط می توان پیش بینی کرد که حکومتهایی ماندگارتر خواهند بود که از غرب فاصله گیرند و به نظم جدید جهانی روی آورند.
جهان اسلام و آینده نظم جدید جهانی
حوادثی که امروز در جهان رخ میدهد و سرعت رخ دادن آنها نشانهای از تغییر در نظم جهانی است. اما جامعه مسلمین جهان و جهان اسلام در این تغییر نظم چه نقشی دارند؟ و در آینده چه جایگاهی خواهند داشت؟ آیا تفاوتهای جغرافیایی میتواند منجر به عدم اتحاد این جامعه شوند یا خیر؟ بررسی این موضوعات میتواند به پژوهشگران این حوزه کمک کند تا به دیدگاهی مناسب دست یابند. دکتر مرتضی شیرودی در این یادداشت به بررسی صوَر اصلی نظم جهانی و آینده جهان اسلام پرداخته است.
آنچه نظم کنونی را تغییر خواهد داد
اعتراف بسیاری از نخبگان علمی، سیاسی و نظامی غرب به تغییر نظم موجود، باعث شده است تا طی سالهای گذشته تمرکز بر نحوه رُخ نمود نظم جدید به یکی از مباحث اصلی تحلیلهای سیاسی تبدیل شود. در این مسیر، ماحصل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در یکی از تازهترین بیانات خویش را میتوان چنین تفسیر کرد که «نظم نوین از آن چیزی که فکر میکنید، به شما نزدیکتر است». مبتنی بر این پیشبینی -که بسیاری از رسانههای دنیا آن را مورد تحلیل قرار دادند- این نوشتار در پی استخراج محورها و نمادهای زمینهساز انتقال نظم جهانی به سوی یک نظم جدید از منظومه فکری حضرت آیتالله خامنهای است.
چگونگی روایت سازی آمریکا از طریق بازیهای اولشخص شلیککننده
ارتش آمریکا در پایان دهه ابتدایی هزاره سوم، جای پای محکمی در فرهنگ این کشور بهویژه در فیلمهای جنگی، تلویزیونی و به طور فزایندهای در بازیهای ویدئویی، اولشخص شلیککننده برای خود فراهم کرده است. هماکنون یک ائتلاف واقعی میان هالیوود، پنتاگون، بازیهای ویدئویی جنگی و صنعت اسلحهسازی، به وجود آمده است. چهار ضلع تشکیلدهنده این ائتلاف برای یکدیگر، سودآوری قابلتوجهی دارند و از یکدیگر حمایت ایدئولوژیکی به عمل میآورند و از طریق روایت سازی به سبک خود، سعی در ایدئال نشان دادن، عادیسازی جنگ و گسترش آن در آینده جهان را دارند. هیچیک از ژانرهای سینمایی دیگر به اندازه ژانر فیلمهای جنگی، نمیتواند تضادهای موجود در جامعه آمریکا از جمله انگارههایی همچون طبقه اجتماعی، سیاست، ایدئولوژی اجتماعی و اقتصادی را تبیین کند. درواقع از پایان جنگ جهانی اول به اینطرف، این موضوعات بخش بنیادی و بهنوعی ماهوی نمایش سینمایی از جنگ بوده، هرچند در بسیاری از موارد و در بسیاری از اوقات، سرکوب یا تضعیف شده است.
سیر تحول نظام پولی بینالمللی در راستای خروج از یکجانبهگرایی آمریکا
تحولات نظام پولی جهان از آغاز تاکنون، تحتالشعاع قدرتطلبیهای سیاسی و اقتصادی قدرتهای جهانی بوده است. شاید بتوان گفت شروع یکجانبهگرایی در نظام پولی جهان به اواخر قرن ۱۸ و دوره اندیشه مرکانتیلیستی اروپا -با محوریت بریتانیای کبیر- در اقتصاد برمیگردد که موجب رقم خوردن نظام پولی بینالمللی «پایه طلا» در قرن ۱۹ در جهان شد. پس از وقوع جنگهای جهانی اول و دوم و تغییر موازنه قدرت، آمریکا نیز توانست خود را به جرگه نظام پولی جهان وارد کند و در قرن ۲۰، «دلار» را در مناسبات پولی بینالمللی به قویترین پول جهانی تبدیل کند. دیری نگذشت که تلاشهای کشورهای اروپایی با محوریت فرانسه و آلمان در راستای احیای قدرت اقتصادی و سیاسی خود، منجر به شکلگیری «اتحادیه اروپا» و پول مشترک «یورو» شد. در همین راستا، «یورو» مبنای مبادلات اقتصادی میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار گرفت. از طرف دیگر، کشورهای بلوک شرق نیز که از همان دوران جنگهای جهانی به دنبال یافتن پایگاه اقتصادی و سیاسی در جهان بودند، از قافله نظام پولی بینالمللی عقب نماندند؛ بهگونهای که «ین» ژاپن از همان ابتدای جریانات برتون وودز و تلاش برای تشکیل نظام پولی بینالمللی، در سبد پولی بینالمللی قرار گرفت و طی دهه اخیر با تعمیق قدرت اقتصادی و سیاسی چین، «یوان» نیز توانست به عرصه پولهای پرقدرت جهان، ورود پیدا کرد. به این ترتیب، در قرن ۲۱ سایه تغییر نظم نوین جهانی بر نظام پولی جهان و به موازات آن، بر هم خوردن موازنه قدرت اقتصادی در جهان، بیشازپیش مشهود بوده و با سرعت بیشتری در حال پیشروی است.
آمریکاگرایی و آمریکاستیزی در نظم جدید جهانی
در قرن بیستم، بهویژه بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ایالاتمتحده آمریکا به دلایلی نظیر توان نظامی بالا، توسعه اقتصادی و فرهنگ لیبرال، به الگویی برای برخی از کشورهای جهان در قالب آمریکاگرایی، قرارگرفته است. با وجود این، در قرن بیست و یکم و با بالا رفتن سطح آگاهی کشورها و ادراک منطق دوگانه آمریکا از موضوعاتی نظیر حقوق بشر، تروریسم، استفاده ابزاری از ساختارها و قوانین بینالمللی، به عرصهای برای آمریکاستیزی کشورهای جهان تعین پیدا کرد، به گونهای که یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه وجود دارد، سطح بالای آمریکاستیزی در جهان است. از این منظر، یادداشت حاضر تلاش میکند تا نشان دهد که در نظم جدید جهانی، آمریکاگرایی و آمریکاستیزی چه جایگاهی در میان کشورهای جهان و افکار عمومیشان دارد.
تبدیل پول ملی همه کشورها به ارزهای جهانروا و ایجاد نظم جدید جهانی
طراحان و ایجادکنندگان نظام ارزی دلاری، برای ایجاد نظام دلاری، یک الگوی ارزی بینالمللی و یک الگوی نظام پولی داخلی مقوم نظام ارزی دلاری برای کشورها طراحی کردهاند. این نظامهای پولی داخلی و ارزی بینالمللی در عین آنکه آمریکا را به ابرقدرت و حاکم اقتصادی جهان تبدیل میکنند، میتوانند نیازهای جامعه بینالملل به پول و ارز را برطرف نماید. از این رو، مادامی که نظامهای ارزی و پولی جایگزین -که بتواند بهتر از سیستم دلاری، نیازهای پولی و ارزی را برطرف نماید- طراحی و ایجاد نشود، نظام ارزی و پولی دلاری، پابرجا خواهد ماند. مهمترین نیازهای پولی و ارزی برای کاربران پول، نیاز به انجام مبادلات، دریافت اعتبار و انجام سرمایهگذاری با کمترین هزینه و بیشترین منفعت در داخل و خارج از کشور است. مهمترین نیازهای پولی و ارزی برای متولیان پول، نیاز به امکان به کارگیری نظام پولی در حکمرانی اقتصادی، کنترل واردات و صادرات، کنترل گردش داخلی و ورود و خروج پول و ارز، مبارزه با پولشویی، مبارزه با تأمین مالی فعالیتهای مخرب، جلوگیری از استفاده دشمنان از سیستم پولی و ارزی در اختیار آنان و جلوگیری از ضربه زدن دشمنان به اقتصاد ملی و جلوگیری از تحقق سایر اهداف شوم دشمنان است.
سعی ما در این مجال، آن است که یکی از الگوهای ارزی- پولی جایگزین نظام ارزی- پولی دلاری را بهصورت اجمالی معرفی نماییم. در این الگوی ارزی- پولی بدون آنکه پول جدیدی به وجود آید، پول ملی همه کشورها فراملی میشود و میتواند علاوه بر آنکه در داخل کشور نیاز به انجام مبادله، اعتبار گرفتن و سرمایهگذاری نمودن را برطرف نماید، در خارج از کشور نیز نیازهای تجارت، سرمایهگذاری خارجی و دریافت اعتبار خارجی را برطرف سازد.
انسان، زندگی و آزادگی در مکتب شهید سلیمانی
دکتر امیرحسین قاضی زاده هاشمی؛ رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران قرآن کریم، کتابی برای زندگی و برای انسان شدن است. انسانِ قرآن، انسانِ فراز آمده از ازلیت و رهسپار ابدیت است. انسانِ قرآن، انسانِ گذشته دور، انسانِ اکنون و انسان آینده است؛ انسانی فراتر از فضا و زمان، انسانی بالاتر از کون و مکان […]
مكتب مقاومت و تحول ژئوپليتيك در منطقه آشوبزده
مكتب مقاومت، مفهومی ژئوپليتيكی با اهدافی راهبردی است. چنين مفهومی از اين جهت در ادبيات روابط بينالملل، اهميت دارد كه از قابليت لازم برای اثرگذاری در معادله قدرت برخوردار است. كشورهای منطقهای و بازيگران انقلابی برای بقای خود، نيازمند بهرهگيری از سازوكارهايی هستند كه امكان تغيير در موازنه ژئوپليتيكی را ايجاد كند. سليمانی توانست آموزة مقاومت با ضرورتهای تحرك ژئوپليتيكی را با يكديگر پيوند دهد. در اندیشه سليمانی، ضرورتی به نام تغيير در موازنه قدرت نظام سلطه وجود داشت و درونی شده بود. در اين یادداشت، تلاش میشود تا شاخصهای مكتب مقاومت در انگاره و كنش انقلابی سردار سليمانی تبيين گردد. در مرحله دوم، در صدد خواهيم بود تا به اين موضوع بپردازیم كه مكتب مقاومت از اثربخشی لازم در منطقه آشوبزده، برخوردار بوده است. سياست امنيتی و ژئوپليتيكی ايالات متحده، به سازماندهی منطقه آشوبزده، معطوف بوده است. ويژگی اصلي منطقه آشوبزده را دخالت نظامی آمريكا و كارگزاران جنگ نيابتی تبيين ميكند. سليمانی توانست منطقه آشوبزده را بر اساس معادله قدرت به نيروی جديدی براي جبهه مقاومت تبديل كند.