طوفان الاقصی؛ راهبردی برای افول هژمونی آمریکا
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا خود را بهعنوان قدرت اول جهان (هژمونی برتر) معرفی کرد و با برتری قابل توجهی در عرصه سیاسی نظامی و اقتصادی توانست موقعیت مسلطی در عرصه بینالمللی به دست آورد اما در حال حاضر، نشانههای مبتنی بر افول سیاسی این کشور نیز قابل مشاهده است. در حقیقت مطالعات نشان میدهد که مهمترین مشخصه دهه دوم قرن بیست و یکم، کاهش تدریجی قدرت نسبی ایالات متحده است. طوفانُ الأقصی عملیات نظامی نیروهای حماس علیه اسرائیل و در واکنش به جنایات رژیم صهیونیستی در کشتار فلسطینیان و هتک حرمت مسجدالاقصی است که این نبرد حملهای بزرگ و تاریخی به محاسبات دشمن صهیونیستی است و چنین ضربهای از روز اشغال تاکنون بیسابقه است. این یادداشت با هدف تبیین چگونگی افول هژمونی آمریکا توسط طوفان الاقصی با روش توصیفی – تحلیلی و پژوهشی انجام شده است. در این یادداشت ابتدا چگونگی معرفی آمریکا بهعنوان هژمونی برتر مورد بررسی قرار گرفته است و سپس این موضوع که چگونه طوفان الاقصی موجب افول این هژمونی شده است، تحلیل میشود.
طوفان الاقصی؛ نمایانگر تضعیف دیپلماسی آمریکا در غرب آسیا
دیپلماسی و نفوذ ایالات متحده در منطقه غرب آسیا، از همان شروع جنگ حماس علیه رژیم صهیونیستی، همانند گذشته، تأثیرگذار واقع نشد. مقامات ایالات متحده تا به امروزه نتوانستهاند بیشتر رهبران عرب را وادار نمایند که حماس را به دلیل حمله به اسرائیل محکوم کنند یا اظهاراتی در حمایت از پاسخ نظامی اسرائیل ارائه دهند. این جنگ نشان میدهد که نفوذ ایالات متحده در منطقه، در حال کاهش است؛ جایی که منافع دولتها اغلب با واشنگتن متفاوت است و روسیه و چین، هر دو برای نفوذ در رقابت با آمریکا هستند. ازطرفی حمایت بیچون و چرای ایالات متحده از اسرائیل ممکن است یکی از بزرگترین موانع برای روابط بهتر باشد.
تحلیل مواضع چین در قبال جنگ غزه
چین همچنان در قبال جنگ غزه از موضعگیری آشکار خودداری میکند اما درعینحال خواستار آتشبس است. در واقع پکن به دوستی با همه طرفها در غرب آسیا افتخار میکند و منافع چین در منطقه هم مالی و هم سیاسی است ولی ازآنجاییکه جنگ در غزه به طور قابل توجهی اقدام موازنه چین در غرب آسیا را پیچیده میکند و درگیری کنونی نفوذ سیاسی پکن را فراتر از روابط اقتصادی و زمان صلح، آزمایش خواهد کرد؛ در این یادداشت (به طور خلاصه) مواضع چین در قبال جنگ غزه را تحلیل خواهیم کرد.
اعراب و رژیم صهیونیستی؛ انفعال سیاسی برای توسعه اقتصادی
کشورهای عرب منطقه، در طول تاریخ معاصر خود، دیدگاههای متفاوتی در قبال موضوع فلسطین داشتهاند تا آنجا که گاهی موضوع قدس و ایجاد کشور اسرائیلی، آنها را تا جنگ مستقیم با رژیم صهیونیستی کشانده است و گاهی هم با سیاست خویشتنداری خود، به اموری همچون توسعه اقتصادی و عمق بخشیدن به روابط سیاسی و تجاری با آمریکا پرداختهاند تا آنجا که آنها را از انتفاضه فلسطین دور ساخته است.
چرا رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به غزه موفق نشده است؟
رژیم صهیونیستی با بهانه آزادسازی اسرای خود ۲۷ اکتبر حملات گسترده زمینی خود را به غزه آغاز کرد، درحالی که حماس با جواب کوبنده تجهیزات زرهی رژیم را عقب راند که ناشی از ابتکار پدافندی گردانهای قسام، فشار سران کشورهای عربی و قطعنامه سازمان ملل است، که رژیم کودککش را مستاصل کرده است.
طوفان الاقصی بر اساس نظریه موازنه قدرت در نظام بینالملل
آنچه در این یادداشت مورد بحث قرار میگیرد، مسئله عملیات طوفان الاقصی و شکست نظامی و اطلاعاتی رژیم جعلی اسرائیل است که مجهز به قویترین سلاحهای نظام بینالملل است. فرض در این یادداشت بر این است آنچه که سبب بازدارندگی و ایجاد عملیات درباره دشمن میشود، توان نظامی و بازدارندگی است. نیروهای مقاومت فلسطین، امروز تبدیل به یک دشمن بالفعل برای رژیم اسرائیل شدهاند که موجودیت و بقای آن را مورد تهدید قرار میدهند؛ حماس و نیروهای مقاومت، با استفاده از موشکها و راکدهای خود نهتنها سرویس اطلاعاتی و نظامی رژیم اسرائیل را شکست دادند بلکه در مرحلهای بالاتر، به غرب و متحدان آن ضربه زدند. طوفان الاقصی بار دیگر فلسطین را بر صدر مسائل جهان اسلام و همچنین مسائل جهان بینالملل آورده است. امروز دیگر بر همه مردم جهان روشن شده است که اسرائیل، رژیمی اشغالگر و ظالم است. این عملیات فارغ از تمام نتایجی که داشته است و خواهد داشت، سبب انزوای رژیم اسرائیل و به بنبست رسیدن آن شده است. امروز دیگر اسرائیل حتی برای متحدان اروپایی و آمریکایی خود هم ایجاد هزینه کرده است و به تعبیری در اذهان عمومی، در حالت نه مرگ و نه زندگی قرار دارد و همچنان در حال دستوپا زدن است تا حیثیت از دست رفته خود را ترمیم کند که این امر محال است و این تلاشها بیشتر سبب غرق شدن آن میشود. عملیات طوفان الاقصی سبب شد نهتنها امنیت رژیم اسرائیل به خطر بیفتد بلکه کشورهای خودباختهای که اکنون دل در گرو عادیسازی روابط و ایجاد ائتلافهای نظامی با این رژیم را هم داشتند، این رویا را برای همیشه فراموش کنند.
بررسی ابعاد منطقهای و بینالمللی عملیات طوفان الاقصی
احمد دستمالچیان از دیپلماتهای ارشد و باتجربه جمهوری اسلامی ایران است که سابقه مدیریت سفارتخانههای ایران در کشورهای لبنان و اردن را نیز دارا است، با حضور در نشست تخصصی «بررسی ابعاد منطقهای و بینالمللی عملیات طوفان الاقصی» که از سوی اندیشکده مطالعات جهان اسلام، مرکز مطالعات آمریکا برگزار شد، معتقد است: در دوران گذار نظم بینالملل و افول هژمونی آمریکا، خلأ استراتژیکی در منطقه ایجاد شده است که در آن هلال مقاومت، دست برتر و بالاتر را میگیرد. رژیم صهیونیستی نیز طی سالهای اخیر، با پشتوانه میلیتاریستی و اطلاعات امنیتی ایالات متحده، تئوری «شکستناپذیری» را در عرصه سیاسی، نظامی و رسانهای تئوریزه کرده بود. در چنین شرایطی، عملیات طوفان الاقصی با اصل «پنهانکاری و غافلگیری» بینظیر، به وقوع پیوست که تا امروز مانند آن در جایی رخ نداده است. استراتژی ترکیبی دفاعی مقاومت در گذشته که تنها بهصورت پدافندی پاسخ میداد، این بار به شکلی آفندی و با حمله زمینی رقم خورد. در این وضعیت، نیاز است که با روشهای تبیین رسانهای و تولید اندیشکدههای باکیفیت، از نیروهای مقاومت پشتیبانی کنیم.
آینده سیاسی نتانیاهو بعد از عملیات طوفان الاقصی
طی حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳، گروههای شبهنظامی فلسطینی به رهبری حماس، تهاجم گستردهای را علیه اسرائیل در نوار غزه آغاز کردند. در این عملیات، بیش از هجده هزار فلسطینی شهید و همچنین خسارتها و تلفات زیادی هم به اسرائیل وارد شده است که شاید مهمترین ضربهای که رژیم صهیونیستی در این جنگ متحمل شد، نفوذ حماس به سیستمهای اطلاعاتی، دفاعی و امنیتی این رژیم بود و نشان داد که گنبد آهنین بر خلاف تبلیغات رسانهای که اسرائیل و حامیانش از آن در نزد افکار عمومی جهان یاد میکردند هم چندان مستحکم و نفوذناپذیر نیست. این حمله معادله قدرت را در منطقه خاورمیانه دگرگون کرد و باعث تغییر رویکرد تدافعی فلسطین به رویکرد تهاجمی شد تا بهواسطه این تحول و دگرگونی در معادله قدرت، بازیگران منطقهای و جهانی از این تاریخ به بعد به فلسطین بهعنوان یک کنشگر تأثیرگذار در منطقه نگاه کنند.
جنگ غزه از منظر حقوق بینالملل کیفری
هدف این یادداشت تحلیلی، بررسی جنگ میان غزه و رژیم صهیونیستی از منظر حقوق بینالملل کیفری است. پژوهش حاضر، با شیوه توصیفی – تحلیلی در صدد پاسخ به این پرسش است که آیا امکان رسیدگی به جنایات رژیم صهیونیستی در دیوان کیفری بینالمللی وجود دارد؟ در پاسخ میتوان گفت: باتوجهبه اعلامیه فلسطین که صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی را درباره جرایم بینالمللی که در قلمرو سرزمینهای فلسطینی رخ میدهد، مورد پذیرش قرار داده است، اگر نیروهای اشغالگر در سرزمینهای اشغالی فلسطین، حتی در نوار غزه مرتکب جرایم تحت صلاحیت دیوان بینالمللی کیفری بهویژه جرایم جنگی شوند، دیوان کیفری بینالمللی، صالح به رسیدگی به این جرایم خواهد بود.
از خاورمیانه جدید تا نظم نوین جهانی؛ نگاهی اجمالی به سیر تطور محور مقاومت از حرب تموز تا طوفان الاقصی
منطقه غرب آسیا، بهعنوان منطقهای راهبردی و منبع قدرت، نقطه تقابل قدرتهای جهانی در طول تاریخ بوده است. هماوردی ایران و آمریکا در این منطقه، به ویژه پس از دفاع مقدس، سیری تطوری به نفع طلایهدار محور مقاومت یعنی جمهوری اسلامی ایران داشت و میتوان جنگ ۳۳ روزه لبنان را نقطه عطفی در شکست طرح آمریکا برای خاورمیانه جدید دانست. طوفان الاقصی نیز نظم منطقه را وارد مرحله جدیدی از قطببندیهای منطقهای کرد که نمایشدهنده نظم نوین مقاومتپایه است.