در جریان انتخابات جمهوری اسلامی ایران در ۸ تیر ۱۴۰۳، برخی از رسانهها و اندیشکدههای آمریکایی به بررسی وضعیت انتخابات پرداختند. اما فعالیت این رسانهها همانند انتخابات سالهای دیگر پررنگ نبود. از طرفی وضعیت ذهنیت آمریکاییها در رابطه با نقش ایران در منطقه و جهان نیز دچار تغییراتی شده است. در همین راستا نشستی با موضوع «ذهنیت آمریکایی پیرامون انتخابات ایران؛ بررسی افکار عمومی، اندیشکدهها و رسانههای آمریکایی» با حضور محمدمهدی عباسی کارشناس مسائل آمریکا و دکتر مجتبی صمدی؛ پژوهشگر فرهنگ و رسانه در روز دوشنبه ۴ تیر ۱۴۰۳ در پژوهشکده تمدنی شهید صدر (ره) برگزار شد.
یکی از فیلم هایی که این روزها در ژانر آخرزمانی، سر و صدای زیادی به پا کرده است، فیلم سینمایی تلماسه(Dune) ساخته دنی ویلنوود در سال ۲۰۲۱ است که به تازگی بخش دوم آن نیز منتشر شده است. فیلم سینمایی تلماسه براساس رمانی به همین نام نوشته فرانک هربرت ساخته شده و هزینه ساخت آن ۱۶۵ میلیون بوده است. این فیلم در اسکار ۲۰۲۲ موفق به کسب ۶ جایزه اسکار شد که از جمله می توان به اسکار برترین موسیقی متن توسط هانس زیمر و اسکار برترین فیلمبرداری توسط گریک فریزر اشاره کرد.
یکی از فیلم هایی که در سال ۲۰۲۳ بسیار سر و صدا به پا کرد فیلم سینمایی اوپنهایمر به کارگردانی کریستوفر نولان و ایفای نقش بازیگرانی چون کیلین مورفی و مت دیمون بود. نولان پس از ساخت فیلم هایی چون تلقین، میان ستاره ای و چندگانه های بتمن اینبار با ساخت اوپنهایمر به سراغ بازسازی شخصیتی رفته بود که در تاریخ به نیکی از آن یاد نمی شد. تعلق گرفتن جوایز اسکار به این اثر سینمایی به وضوح نشان داد که این فیلم چقدر برای آمریکایی ها راهبردی است و بایستی با قوت و قدرت از آن حمایت کرد. اوپنهایمر چهرهای بدنام و منفور در تاریخ است، شخصیتی که دانش خود را در خدمت ماشین جنگی آمریکاییها قرار داد و با ساخت بمب اتمی، بزرگترین قتلعام تاریخ را در عرض چند دقیقه رقم زد. چنین شخصیت بدنامی برای قرار گرفتن در فهرست چهرههایی که باید از آنان برچسبزدایی شود و بهجای یک چهره سیاهرو به یک آمریکایی وطنپرست تبدیل شود، نیاز به جادوی سینما داشت و چه جادوگری چیرهدستتر از کریستوفر نولان که می توانست به خوبی از عهده این امر برآید. نگارنده در این یاداشت سعی کرده است که به ارائه یک نمای کلی از مفاهیمی که در پشت پرده این فیلم است بپردازد؛ برای تحقق این امر در ابتدا به ارائه خلاصه یادداشت هایی از آرش شفاعی،دکتر راضیه مهرابی کوشکی و میلاد جلیل زاد در روزنامه های جام جم و فرهیختگان پرداخته شده است و در پایان نگارنده به تشریح ارائه دیدگاه خود پرداخته است.
یکی از فیلم های آمریکایی که در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۳ توجه داوران و مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرد، فیلم سینمایی حافظه (Memory) اثر میشل فرانکو مکزیکی[۱] بود که جسیکا چستین[۲] (در نقش سیلویا) و پیتر سارسگارد[۳] (در نقش سائول) به عنوان بازیگران اصلی در آن به ایفای نقش پرداختند. پیتر سارسگارد به دلیل بازی خوب خود در نقش سائول موفق به کسب جایزه ولپی(بهترین بازیگر مرد) و میشل فرانکو نامزد دریافت جایزه شیر طلایی (بهترین فیلم) در جشنواره فیلم ونیز شدند.
میلیشیا یا میهنپرستان همواره بهعنوان گروهی مقتدر و صاحبنفوذ در مقاطع مختلف، نقش مهمی در ساختار قدرت داخلی ایالات متحده و ایالتها ایفا کردهاند و همواره تیتر اول مطبوعات و رسانههای این کشور بودهاند. باوجوداینکه در مقاطعی از تاریخ، کوکلاس کلانها، بحثهای ضد سیاهان و ضدفمنیستی همواره خبرساز بوده است. این جریان تاریخی در امتداد خود تا به امروز حتی بر انتخابات ۲۰۱۶ و پیروزی دونالد ترامپ تأثیر گذاشته است. بررسیهای تاریخی و تحولات نشان میدهد میلیشیا و میهنپرستان همواره دیدگاهی مصمم برای تغییر سیاستهای کشور داشته و دارند که عمده این دیدگاه، در مخالفت با دولت فدرال و جهانی شدن است.
هدف از این نوشته، بررسی مختصر از وضعیت اجتماعی (دهه ۱۹۶۰ م) ایالات متحده آمریکا است؛ چراکه دانشجویان در این دهه، جنبشهایی را سازماندهی کردند که به دهۀ طولانی ایالات متحده شهرت یافت؛ از جمله این جنشها میتوان به جنبش حقوق مدنی، جنبش آزادی بیان، جنبش دانشجویان چپ و جنبش دانشجویی ضد جنگ ویتنام اشاره کرد. در واقع، هدف ما، بررسی ظهور تا افول جنبشهای دانشجویی دهه ۱۹۶۰و همچنین نحوه برخورد دولت با این جنبشها است.
فراتر از مثلث سهگانه زمین، دریا و هوا، امروزه درگیریها در فضای ماورای جو، فضای اطلاعاتی و فضای مجازی در حال گسترش است. در واقع، ماهیت بیمرز، درگیریهای مسلحانه بین کشورها را فراتر از اهداف نظامی، به دغدغههای اصلی آنها تبدیل کرده است اما آنچه به این درگیریها جنبه عملی بخشیده است، بیشک جنگ ۲۰۲۳ روسیه و اوکراین است. با این اوصاف، در ادامه این مسئله را بیشتر مورد واکاوی قرار خواهیم داد.
مطالعه نقش رسانههای جمعی بر امنیت ملی، بهواسطه رشد کمی و کیفی روزافزون رسانههای جمعی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تمرکز بر کارکرد «رسانههای جمعی» در «جنگ هیبریدی» نیز از ادبیات متأخر در حوزه پژوهشهای میانرشتهای ارتباطات و امنیت است؛ بنابراین تمرکز بر این حوزه میتواند با دستاوردهایی بدیع همراه باشد. در این یادداشت، ابتدا به تعریف و ویژگیهای جنگ هیبریدی (جنگ ترکیبی) پرداخته شده است. در وهله دوم بر امنیت ملی و نسبت آن با جنگ هیبریدی تمرکز شده است. در سومین بخش، متمرکز بر نقش رسانههای جمعی در جنگ ترکیبی به ارائه مطالب پرداخته شده است و بهصورت مطالعه موردی، اهداف راهبردی دولت آمریکا، ناظر بر جنگ هیبریدی علیه ایران بازخوانی شدهاند. در نهایت نیز بهصورت کلی، به راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی اشاره گردیده است.
جنگهای هیبریدی بهعنوان نبردی که در آن، ترکیبی از ابزارها و تکنیکهای نظامی، اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و فرهنگی برای دستیابی به اهداف نظامی و غیرنظامی به کار میرود، امروزه به یک پدیده چالشبرانگیز در ساحت جهانی تبدیل شده است. در این سناریو، رسانههای جمعی، نقش بسیار مهمی ایفا میکنند؛ بهویژه در مورد آمریکا که بهعنوان یکی از بزرگترین نیروهای نظامی و اقتصادی جهان درگیر است. رسانههای جمعی بهعنوان پایگاه اصلی اطلاعرسانی و شکلدهی به نظرات عمومی، در جنگهای هیبریدی نقش بسیار حیاتی دارند. در آمریکا، رسانههای مختلف از جمله رسانههای تلویزیونی، رادیویی، وبسایتها و شبکههای اجتماعی، با ارتباط مستقیم با جمعیت، توانستهاند بهعنوان ابزارهایی برای تأثیرگذاری بر نظر عمومی و ساختارهای اجتماعی عمل کنند. استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته در ارتباطات و فناوری اطلاعات، این رسانهها را توانمند میسازد تا اطلاعات را بهسرعت بالا و بهصورت گسترده انتشار دهند. در جنگهای هیبریدی، این امکان به نظامها این اجازه را میدهد که با استفاده از اطلاعات غلط و ترویج اخبار تحریفی، عقاید عمومی را تحتتأثیر قرار دهند و تا حد زیادی تحت کنترل داشته باشند. علاوه بر این، رسانههای جمعی در آمریکا بهعنوان نهادهای مهمی در فرایند سیاستگذاری و تصمیمگیری نقش میآفرینند. تأثیرگذاری این رسانهها بر سیاست خارجی و داخلی کشورها، توانایی آمریکا را در رویارویی با چالشهای جدید افزایش میدهد. در نهایت، اهمیت رسانههای جمعی آمریکا در جنگهای هیبریدی، حاکی از ضرورت توجه به بعد اطلاعاتی و نرمافزاری در راستای تحقق اهداف نظامی و سیاسی کشورها است.
مناقشه اسرائیل و فلسطین موضوعی بسیار پیچیده با ابعاد تاریخی، سیاسی و فرهنگی است. هالیوود بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین صنایع سینمایی جهان، طی سالیان متمادی، این کشمکش را در فیلمها و سریالهای مختلف به تصویر کشیده است. هدف این مقاله، بررسی چگونگی ترسیم هالیوود از اشغال فلسطین توسط اسرائیل، بررسی تاکتیکهای مورد استفاده فیلمسازان، گفتمان بهکاررفته در این روایتها، تأثیر آنها بر ادراک مخاطب و هرگونه نقد یا جنجال مرتبط با آن است.
مسلمانان، معمولاً امری را که دارای چهار ویژگی، پاکیزگی، شایسته پرسش و احترام، دارای کیفیت آسمانی و باارزش و گرامی باشد را مقدس مینامند (معین،۱۳۸۴). یکی از آن امور، خانواده است که در فرهنگ ایرانیاسلامی ما، نهاد مقدس خانواده نامیده میشود. خانواده در شرق، از دیرباز مورد ارجوقرب بوده است و حتی در غرب نیز این قضیه صدق میکند اما پس از همان تحولات صنعتیای که در آنسوی زمین رخ داد، تقریباً از سال ۱۹۶۰ به بعد، کشورهایی مانند آمریکا، نشانههای زوال خانواده را در ابعاد خویشاوندی خود به نظاره نشستند. ثمره آزادی تغافل محور، افسارگسیختگی بشر در بهرهوری از مادیات بود که در نهایت او را به رهایی از هر قیدوبند مقدسی کشاند.
این مقاله به بررسی نقش رسانههای اجتماعی در افزایش میزان افسردگی و اضطراب در میان نوجوانان آمریکایی میپردازد. بر اساس آمارهای اخیر، شیوع افسردگی و اضطراب در نوجوانان آمریکایی طی ده سال گذشته، به شکل چشمگیری افزایش یافته است. در این مقاله، به بررسی عواملی همچون اعتیاد به رسانههای اجتماعی، مقایسه اجتماعی مجازی، قلدری آنلاین و تصویرسازی غیرواقعی از زندگی که میتوانند بر سلامت روان نوجوانان تأثیر منفی بگذارند، پرداخته میشود. در ادامه، به بررسی رسانههایی که بیشترین استفاده را در بین نوجوانان آمریکایی دارد، میپردازیم؛ از جمله اپلیکیشنها، تلویزیون، فیلم و سریالها، سایتها، موسیقیها و پادکستها و در پایان نیز پیشنهادهایی برای مقابله با این چالش ارائه خواهد شد.
نظریه نژادی انتقادی (critical race theory)، یک گرایش نظری در علوم اجتماعی است که به تحلیل نقش نژاد و نژادپرستی در ساختارها و نظامهای اجتماعی آمریکا میپردازد. این نظریه بهعنوان یک ابزار تحلیلی قدرتمند در انتقاد از تبعیض نژادی و تفاوتهای نژادی در جامعهها، بهویژه آمریکا شناخته میشود. در این مقاله، به بررسی عمیقتر نظریه انتقادی نژادی و نقش آن در جامعه آمریکایی میپردازیم.
ایالت اوهایو به عنوان یکی از نقاط قوت دیرینه حزب جمهوریخواه، با تصویب قانون حمایت از سقط جنین در انتخابات اخیر، نشانهای از تحولات سیاسی قابل توجه در رویکرد حزب جمهوری خواه بوده است. این تغییر در نگرش حزب به مسائل اخلاقی، همچنین تحولات در حرکت از لیبرتاریان به لیبرتین، نقش مهمی در دینامیکهای سیاسی این منطقه ایفا میکند. بدون شک، حزب جمهوریخواه در اوهایو همواره به عنوان حامی اصول لیبرتاریان بوده است، اما آیا این تغییرات جدید نهایتاً بر نگرش حزب به موضوع سقط جنین و حقوق زنان تأثیر گذار خواهد بود؟
مدیرعامل تیکتاک، ۲۳ مارس ۲۰۲۳ در جلسه استماع کمیتۀ انرژی و بازرگانی کنگره آمریکا حاضر شد تا به سؤالات نمایندگان کنگره درباره این پلتفرم پاسخ دهد. ازآنجاکه عدم صداقت در پاسخگویی به کنگره، از جرائم فدرال محسوب میشود، چنین جلساتی برای روشن شدن زوایای موضوعات برگزار میگردد. بر اساس گفته رئیس جلسه، این جلسه برای حقیقتکاوی درباره تهدیدات تیکتاک برای امنیت ملّی و شخصی شهروندان آمریکا برگزار شده است، هرچند که فحوای سؤالات نمایندگان حاکی از آن است که آنان پاسخ سؤالات خود را از قبل داشتند و گویی جلسه برای اقناع افکار عمومی پیش از محدودیت سراسری تیکتاک در آمریکا برگزار شده است.
حدود یک سالی هست که شرکت اسپیس ایکس و مدیر جنجالی آن، ایلان ماسک که بیشتر در حوزه محصولات هوافضا، اکتشاف فضایی و مخابراتی کار میکند، از تلاشهای خود برای پرتاب ماهوارههای نسل دوم برای اینکه ظرفیت شبکه اینترنت ماهوارهای خود را افزایش دهد، خبررسانی میکند البته اسپیس ایکس باید این اقدام خود را با مجوز کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا (FCC) که مسئول بررسی درخواست این شرکت و صدور مجوز است، انجام دهد. توسعه موضوع اینترنت ماهوارهای و همچنین افزایش دامنه تبلیغات فراگیری آن توسط ایلان ماسک، کشورها را با چالش و بحران حکمرانی جدید در حوزه سایبری برای مدیریت و هدایت این فناوری روبهرو نموده است. مسئلهای که چالشهای نوینی را برای حکمرانان سایبری کشورها پدید آورده و با واکنشهای مختلفی روبهرو شده است. جدال و نزاع برای رویارویی با این فناوری، اینقدر توسعه یافت که بسیاری از حکومتها در سطح ملی و بینالمللی با این پدیده به مخالفت پرداختند. در نگاشت پیشرو تلاش شده است، بخشی از جدال بین این عنصر جدید حکمرانی سایبری و نقش آن در نزاعهای بین رسانههای بینالمللی به تصویر کشیده شود. همچنین چالشهای کشورها با این مهمان ناخوانده ارائه گردد. اینترنت ماهوارهای با نقض حاکمیت ملتها و حقوق شهروندی، یکی از پرچالشترین ویژگیها و مؤلفههای اینترنت در عصر کنونی است که حکمرانان با آن دستوپنجه نرم میکنند.
این مقاله به بررسی نگاه رسانهها در افزایش میزان سق طجنین در میان زنان و دختران آمریکایی م یپردازد. بر اساس آمارهای اخیر، میزان رشد سقط جنین در آمریکا رخ داده است. تحلیل محتوای اخبار نشان میدهد که وقتی درباره سقط جنین در رسانهها صحبت میشود، آنچه که بیشتر بیان میشود، بهعنوان یک مسئله سیاسی تا یک مسئله بهداشتی، پوشش داده میشود. در این مقاله به بررسی عواملی همچون تاریخچه
سقط جنین در آمریکا، جنبشهای شکلگرفته، پرونده رو علیه وید پرداخته میشود و همچنین سیاستهای گرفته شده توسط هر یک از دولتهای جمهوریخواه و یا دموکرات که بر زندگی زنان آمریکا اثر گذاشته است را بیان میکنیم. در ادامه، رسانههایی که بیشترین تبلیغ را در این زمینه انجام میدهند را بررسی میکنیم؛ از جمله شبکههای اجتماعی، تلویزیون، فیلم و سریالها، سایتها، موسیقیها، پادکستها، هنرهای تجسمی و کتابها را میتوان نام برد. علاوه بر این موارد، در پایان نیز پیشنهاداتی برای مقابله با این چالش ارائه خواهد شد.
در یک فرآیند تکاملی، هر نوآوری تکنولوژیکی از یکسو در درون دکترینهای استراتژیکی متقدم ردیابی میشود و از سوی دیگر، عرصهای برای برتری استراتژیک به حساب میآید. به نظر میرسد در این فرایند، متاورس، جدیدترین عرصه تبدیل نوآوریهای ذهنی به عینیتهای قطعی و «واقعی سازی ذهنیتها و حسی سازی واقعیتها» باشد که در یک روند پیشرفتگرای تکنولوژیک، بهمثابه «فرا جهان»، مرزهای «توهم توافقی» فضای سایبر ویلیام گیبسون را پشت سر میگذارد و به خلق یک تجربه واقعی منجر میشود.
همواره یکی از چالشهای اصلی تمدن اسلامی، مواجه آن با پدیده نوگرایی بوده است، به گونهای که عدهای از اندیشمندان، این پدیده را عامل اصلی تهاجم فرهنگی در تمدن اسلامی میدانند، زیرا نوگرایی را پدیدهای برخاسته از اندیشه غربی قلمداد میکردند که باید با آن مقابله شود. در سوی دیگر، عدهای از اندیشمندان این پدیده را بهعنوان یک رخداد زمانی قلمداد میکنند که به دلیل پیشرفت تکنولوژی، امری طبیعی و لازمالوقوع است که باید با آن تعامل شود. حجتالاسلام دکتر حبیبالله بابایی، دانشآموخته تاریخ تمدن و ملل اسلامی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران و هیئتعلمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفتگو با مرکز مطالعات آمریکا پیرامون چالشهای موجود میان نوگرایی و تمدن اسلامی به بیان نقطه نظرات خویش پرداختند. در ادامه، میتوانید متن کامل این گفتگو را مطالعه نمایید.
آینده نظام بینالملل و چگونگی نظم حاکم بر آن پس از فروپاشی شوروی، یکی از مهمترین دغدغههای حوزه مطالعات روابط بینالملل بوده است. «نظم نوین جهانی» دورهای در موازنه قدرت است که تحقق آن را از طریق فهم، شناسایی و رفع مشکلات جهانی، فراتر از توان و ظرفیت واحدهای ملی میسر میداند و به دلیل بروز منازعات میان قدرتهای بزرگ مدعی رهبری جهان، این نظم فاقد مشروعیت و نهادهای کارآمد برای رفع موانع تکوین ساختارهای نظام جهانی است. شرایط موجود نشان میدهد که جاهطلبی رو به افزایش قدرتهای بزرگ، تضعیف چشمگیر نقش آمریکا در نظام بینالملل، تکوین قدرتهای جدید اقتصادی، سیاسی و تمدنی، عبور از نظام تکقطبی بوده است. با توجه تحلیل واقعیتهای مشهود در نظام بینالملل، سلطه جهانی آمریکا تحت عوامل داخلی مختلف و ازجمله ضعف ساختارهای سیاسی و اقتصادی و همچنین، عوامل خارجی همچون ظهور قدرتهای نوظهور منطقهای و جهانی رو به افول و حتی فروپاشی است. افراد صاحبنظر در این خصوص برای آینده جهان، نظریههایی را ارائه نمودهاند: ۱٫ نظام بینالملل تکقطبی ۲٫ نظام بینالملل تک- چندقطبی ۳٫ نظام بینالملل چندقطبی و البته برخی نیز الگوی نظام دو- چندقطبی را هم ارائه دادهاند.
امروزه ابررسانهها هم در حفظ نظم هژمونیک و هم در تغییر آن، میتوانند مؤثر باشند. سازوکار اثرگذاری این رسانهها را میتوان در امور سیاسی، اقتصادی و همچنین فرهنگ و هویت انسان، مانند جدا کردن انسان از هویتهایی ماورائی، ثابت، فطری، اخلاقی، دینی و قطع اتصال او با حقایق حاقِ جهان و اتصالش به شبه حقیقتها یا وانمودها، سپس مدیریت آن وانمودها و شبه حقایق و وقایع مشاهده کرد. دکتر عبدالکریم خیامی، دانشآموخته تاریخ تمدن و عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق (ع) در گفتگو با مرکز مطالعات آمریکا پیرامون اهمیت ابررسانهها در ایجاد نظم نوین جهانی، به بیان نقطه نظرات خویش پرداختند. در ادامه، میتوانید متن کامل این گفتگو را مطالعه نمایید.
ارتش آمریکا در پایان دهه ابتدایی هزاره سوم، جای پای محکمی در فرهنگ این کشور بهویژه در فیلمهای جنگی، تلویزیونی و به طور فزایندهای در بازیهای ویدئویی، اولشخص شلیککننده برای خود فراهم کرده است. هماکنون یک ائتلاف واقعی میان هالیوود، پنتاگون، بازیهای ویدئویی جنگی و صنعت اسلحهسازی، به وجود آمده است. چهار ضلع تشکیلدهنده این ائتلاف برای یکدیگر، سودآوری قابلتوجهی دارند و از یکدیگر حمایت ایدئولوژیکی به عمل میآورند و از طریق روایت سازی به سبک خود، سعی در ایدئال نشان دادن، عادیسازی جنگ و گسترش آن در آینده جهان را دارند. هیچیک از ژانرهای سینمایی دیگر به اندازه ژانر فیلمهای جنگی، نمیتواند تضادهای موجود در جامعه آمریکا از جمله انگارههایی همچون طبقه اجتماعی، سیاست، ایدئولوژی اجتماعی و اقتصادی را تبیین کند. درواقع از پایان جنگ جهانی اول به اینطرف، این موضوعات بخش بنیادی و بهنوعی ماهوی نمایش سینمایی از جنگ بوده، هرچند در بسیاری از موارد و در بسیاری از اوقات، سرکوب یا تضعیف شده است.
نحوه مواجهه جامعه ایرانی با شهید حاج قاسم سلیمانی برای مردم و آحاد جامعه ازجمله جوانان در فضای رسانهای کنونی حاکم بر عادات و سبک مصرف، مبتنی بر شناختی است که از طریق رسانهها برای آنها پدیدار میگردد؛ بهنوعی در بیشتر مواجهههای مردم با پدیدهای به نام «سلیمانی رسانهها»، روبرو هستیم و هرکدام از رسانهها از تلویزیون گرفته تا مطبوعات و رسانههای جدید و اجتماعی و حتی آنهایی که با پشتوانه قدرت و نظام سرمایهداری دشمنان انقلاب اسلامی از آن شهید بزرگوار ارائه میکنند، مبتنی بر نوعی تصویرسازی از شهید سلیمانی است و بر این اساس است که «سلیمانی رسانهها»، همان میشود که در گذر تاریخ برای بسیاری از قهرمانان و اسطورههای انقلابی و اسلامی ما، شکل گرفته و همچون هرگونه بازنمایی رسانهای که به دلیل سلطه و مالکیت رسانههای جهانی مبتنی بر نظام استکباری و ذات و ویژگیهای آنها، دستخوش تحریف و تقلیل است، مانع از ایجاد یک روایت صحیح برای جامعه ایرانی و جهانی خواهد شد.
شکی نیست که هر نظام و حکومتی، اهدافی دارد که در راستای تحقق آن اهداف، کلیه سیاستگذاریها، برنامهریزیها، تعاملات، هماهنگیها و اقدامات خود را ساماندهی میکند؛ که این اهداف هم شامل اهداف ایجابی و هم اهداف سلبی است. اهداف ایجابی نظیر افزایش تراز تجاری با کشورهای منطقه و جهان، انتقال دانش و تکنولوژی به داخل و اهداف سلبی، نظیر پیشگیری از تهدید امنیت و تمامیت ارضی، جلوگیری از شکلگیری اجماع علیه حاکمیت ملی در مجامع معتبر جهانی و … است. البته دستیابی به اهداف (چه ایجابی و چه سلبی) در بیشتر موارد، منوط به شکل دادن یا اصلاح نگرش ذهنی همه کسانی است که به نوعی (مستقیم یا غیرمستقیم) میتوانند نقشی در زمینهسازی آن اهداف یا رفع موانع رسیدن به آن را داشته باشند.
آمریکا در حالی از مسئله #کودک_همسری به عنوان یکی از ابزارهای فشار علیه سایر کشورها بالاخص در مناطق غرب آسیا و آفریقا استفاده میکند که
🔹فعال نمودن همزمان گسل های اجتماعی🔸استفاده گسترده از ظرفیت سلبیریتی ها🔹نقش بی بدیل رسانه و فضای مجازی🔸اتحاد اپوزیسیون ها🔹مردمی نبودن🔸حمایت همه جانبه غربی ها برای
کیت کلانبرگ، محقق و پژوهشگر حوزه رسانه در یادداشتی با عنوان جنگ آنلاین پنتاگون با ایران -که در اندیشکده کریدل منتشر شده است- بیان میکند که ریشه اغتشاشات اخیر در ایران، عملیات روانی بلندمدتی بوده که پنتاگون با استفاده از ابزارهای رسانهای خود در ابعاد گسترده ملی، منطقهای و بینالمللی علیه ایران، به وجود آورده است. کلانبرگ بیان میکند که تکنیکهای پنتاگون در این جنگ را میتوان به وجود سانسور خبری (در سطح ملی) منفی نشان دادن چهره ایران (در سطح منطقهای) و عدم رعایت حقوق بشر (در سطح بینالمللی) خلاصه کرد. متن پیشِ رو، ترجمه کامل این یادداشت است.
دههها است که آنها، مشغول نابود کردن فرهنگ ما هستند که میتوانیم نابودی آن را دقیقاً پیش چشمان خود مشاهده کنیم. فرهنگ ما به طور تمام و کمال، معکوس شده است؛ اگر آمریکاییهای سال ۱۷۷۶، میتوانستند امروز به دیدن ما بیایند، قطعاً وحشتزده میشدند. هر چیزی که آنها خوب میپنداشتند، اکنون شر و شیطانی به حساب میآید و هر چیزی که بد در نظر میگرفتند، اکنون خوب تلقّی میشود. ما ممکن است، صرفاً در ظاهر به قانون اساسی که آنها به ما دادند، پایبند باشیم، اما حقیقت این است که تمامی ارزشها -که ستون فقرات جامعه بودند- را انکار کردهایم. در نتیجه، فرهنگ ما بهسرعت، رو به نابودی است و ما میتوانیم نشانه و شواهد این اتفاق را در اطراف خود ببینیم.
چگونگی مرگ این دخنر۲۱ ساله توسط رسانه های داخلی و خارجی موجی از اعتراضات در سراسر کشور شکل گرفت. بعد از گذشت چند روز از اعتراضات و تخریب اموال عمومی توسط معترضین بسیاری از تحلیلگران اذعان داشتند که فوت مهسا امینی تنها یک بهانه و به عبارتی اسم رمزی بوده است که تصمیم گیران غربی برای ایجاد اغتشاش و آشوب در ایران از آن استفاده کرده اند. موج سواری رسانه های معاند فارسی زبان،ارئه خبرهای ضد و نقیض از سوی رسانه های غربی، حمایت سلبریتی های داخلی و خارجی از اغتشاشات و پیوند زدن این اعتراضات به مشکلات دیگر اجتماعی و مدنی باعث شد تا تحلیگران از این اغتشاشات به عنوان یک جنگ شناختی نام ببرند. ایجاد جنگ شناختی آخرین مدلی است که قدرتمندان جهان جهت نیل به اهداف منطقه ای و بین المللی خود در ابعاد گوناگون از آن استفاده می کنند. محققان علوم سیاسی و روابط بینالملل عقیده دارند کشورهایی که از آنها در ادبیات روابط بین الملل به عنوان هژمون نام برده می شود، خواهان مدیرت جهان به شیوه خودشان هستند. این محققان بیان می کنند که تا کنون ۴ نوع مدیریت را پشت سر گذاشتهایم. در نوع اول شاهد
مدیریت برساس سلطنت، قدرت و زور بودیم که تا سال ۱۹۸۰ ادامه داشت و بعد از آن مدیریت طبقاتی مثل بورژوا در انگلیس و طبقه کارگر در شوروی به عنوان جایگزین آن قرارگرقت.در مرحله سوم شاهد نمود صنایع فرهنگی و حکمرانی از طریق این صنعت بودیم .محققان عقیده دارند که در حال حاضر وارد عرصه جدیدی از مدیریت شدهایم که از آن تحت عنوان مدیریت ذهن نام برده می شود و باعث شده تا سیاستمداران و تصمصم گیران بین المللی برای پیشبرد اهداف خود به حوزه جنگ شناختی مراجعه کنند. از همینرو جهت آشنایی کامل با این نوع از جنگ، اندیشکده فرهنگ و رسانه مرکز مطالعات آمریکا به مصاحبه با یکی از متخصصین این حوزه جناب دکتر علیرضا داوودی پرداخت که در ادامه می توانید متن کامل این مصاحبه را مطالعه فرمایید.
حملات سایبری سرخط خبرهای آمریکا در سال ۲۰۲۱ را به خود اختصاص داده، بذر آشوب و وحشت را کاشته، و خسارت مالی عظیمی بر دولت ها، تجارت، و شهروندان تحمیل می کنند. با بدتر شدن مشکل، سیاست گذاران برای واکنش به این موضوع تلاش می کنند. مشکل راهبرد سایبری ایالات متحده چیست؟ اگر کشور نتواند در مقابل این تهدید بی رحم دفاع بهتری از خود نشان بدهد، چه چیزی در خطر خواهد بود؟ متن زیر مصاحبه ای است که کیت برانن ، معاون سردبیر فارین افرز با دیمیتری آلپروویچ ، مدیر ارشد فناوری سابق در شرکت امنیت سایبری کرود استرایک ، ژاکلین اشنایدر ، پژوهشگر مؤسسه هووردر دانشگاه استانفورد و جوزف نای ، استاد دانشکده حکمرانی جان اف. کندی در دانشگاه هاروارد در خصوص راهبردهای سایبری ایالات متحده انجام داده داده است. متن پیشرو بخش سوم این مصاحبه است.
حملات سایبری سرخط خبرهای آمریکا در سال ۲۰۲۱ را به خود اختصاص داده، بذر آشوب و وحشت را کاشته، و خسارت مالی عظیمی بر دولت ها، تجارت، و شهروندان تحمیل می کنند. با بدتر شدن مشکل، سیاست گذاران برای واکنش به این موضوع تلاش می کنند. مشکل راهبرد سایبری ایالات متحده چیست؟ اگر کشور نتواند در مقابل این تهدید بی رحم دفاع بهتری از خود نشان بدهد، چه چیزی در خطر خواهد بود؟ متن زیر مصاحبه ای است که کیت برانن ، معاون سردبیر فارین افرز با دیمیتری آلپروویچ ، مدیر ارشد فناوری سابق در شرکت امنیت سایبری کرود استرایک ، ژاکلین اشنایدر ، پژوهشگر مؤسسه هووردر دانشگاه استانفورد و جوزف نای ، استاد دانشکده حکمرانی جان اف. کندی در دانشگاه هاروارد در خصوص راهبردهای سایبری ایالات متحده انجام داده داده است.
همانطور که در جریان هستید، امروزه شاهدیم که فرهنگ غرب، فرهنگ شرق را احاطه کرده، به گونهای که ادوارد لوئیس در کتاب برخورد تمدنها، در باب فرهنگ تمدنها اشاره میکند که فرهنگ شرق، غنیتر و دارای قدمت بیشتری است اما امروزه توسط فرهنگ غرب، مورد استحاله قرارگرفته است. مؤلفههای فرهنگ غرب از جمله سرمایهداری در درونمایه جوامع و خانوادهها، نفوذ پیداکرده و فرهنگ شهرت یا همان فرهنگ دیده شدن، برونمایه فردی و جمعی قرارگرفته است.
امروزه کشورهای قدرتمند از ابزارهای متنوعی در سیاست خارجی خویش، بهره میبرند و با توجه به اهمیت فرهنگ، ابزارهای نرم و روشهای فرهنگی، از مهمترین راهکارهای کسب قدرت هستند. در این میان، سینما و فیلم نیز یکی از پرجاذبهترین و مؤثرترین ابزارهای موجود، به حساب میآیند. متنِ پیش رو با برشمردن سه موج اساسی در تاریخ هالیوود، به بررسی سیاستهای اتخاذ شده در هریک از این دورهها میپردازد.
آژانسهای خبری با اجتناب از پخش تصاویر کشتارها، خشونت را از تجاوز اسرائیل، ضد فلسطینیها میزدایند. وقتیکه شنبه شب، آتشبس به سه روز تجاوز اسرائیل به نوار غزه پایان داد، طبق اظهارات مقامات فلسطینی، بیش از ۳۵۰ فلسطینی، زخمی و ۴۶ نفر ازجمله ۱۶ کودک، کشته شده بودند. پوشش رسانهای در آمریکا، عمدتاً متضمن تصاویری از آسمان پر از دود یا مردم غزه در حال حرکت میان آوارها و خرابهها بوده است. درحالیکه عکسها، دقیق و جدید بودند اما بیخطر بودن گزینش این تصاویر به جای تصاویر واضح و با جزئیات، به شکلی مؤثر، واقعیتی را برای مخاطبان آمریکایی توصیف کرد که بهمراتب، با آنچه در میدان اتفاق افتاده بود، فاصله داشت.
اخیراً مطبوعات و خبرگزاریها، بسیار پرکار بودهاند؛ همان حامیان دموکراسی که به آن فخر میفروشیم و به اندازه یک دسته اوباش، مستقل بوده و فقط با دشمنانشان، مهربان و باادب هستند. به طور مشخص، سه قربانی هدف ضربه اخیر این خبرگزاریها بودهاند: ایلان ماسک میلیاردر، مجری فاکس نیوز، تاکر کارلسون و مالک حساب توییتری مشهور «Libs of TikTok» به نام چایا رایچیک . در طول چند ماه اخیر، واشنگتنپست ، نیویورکتایمز ، بیزینس اینسایدر و سایر خبرگزاریها، برای بدنامی و حذف این افراد، پیشگام بودهاند، آنهم ظاهراً به دلیل تهدیدی که آنها برای دموکراسی ایجاد میکنند؛ اما جرم حقیقی آنان، به چالش کشیدن قدرت و افسانههای نظم سیاسی تثبیتشده و به دنبال آن، خواسته یا ناخواسته، اعلام جنگ علیه آن بوده است.
روز چهارشنبه اول تیرماه مرکز مطالعات آمریکا، در یک گفتگوی زنده اینستاگرامی با داوود طالقانی نویسنده کتاب سلبریتی ایرانی پیرامون موضوع “سلبریتی ایرانی؛ ابزاری برای نفوذ فرهنگ آمریکا” در ایران به گفتگو پرداخت که در ادامه می توانید خلاصه این نشست را مورد مطالعه قرار دهید
مدیر مسئول فصلنامه فرهنگ و شهرت در مصاحبه با مرکز مطالعات آمریکا به موضوع «بررسی چگونگی فرهنگ شهرت در جامعه آمریکا و تاثیرات آن بر جوامع غربی؟» پرداخت.
امروزه کودکان بسیاری در آمریکا، آسیبها را از سنین پایین تجربه میکنند؛ بر اساس آخرین آمار، حدود ۳۵ درصد از نوجوانان آمریکا، بدون یکی از والدین خود زندگی میکنند. حدود ۴۰ درصد از کودکان این کشور نیز خارج از چارچوب ازدواج رسمی، به دنیا آمدهاند. این مسیر، بیانگر فروپاشی خانواده در آمریکا است. نکته جالب این است که بیشتر فرزندان نامشروع، با مادر به زندگی خود ادامه میدهند و هیچ رابطهای با پدر نداشته و اطلاعی نیز از او ندارند. بهعنوانمثال، سال ۱۹۶۰ حدود ۱۰ درصد از کودکان در آمریکا، بدون پدر، بزرگ شدند؛ اما امروزه یکچهارم کودکان در این کشور، بدون پدر، بزرگ میشوند که نشان میدهد، فروپاشی خانواده و سیستم رفاه در ایالاتمتحده یک امر حقیقی است که در ادامه در سه فاکتور «ساختار خانواده و فقر»، «فروپاشی ساختار خانواده» و «نقش سیستم رفاه در افزایش یا کاهش تولد فرزندان نامشروع» به آن پرداخته میشود.
چارلز رایت میلز (Charles Wright Mills) در کتاب تخیل جامعهشناختی (The Sociological Imagination)، ادعا میکند که تحلیلهای جامعهشناسان، باید در پرتو تلاقی سه بعد جهان بشری، یعنی ساختار، تاریخ و بیوگرافی ارائه گردد. بعد ساختار اجتماعی، با جهان اجتماعی و برداشتی مرتبط است که رفتار بشری، همواره درگیر آن بوده و بهطور خاص، از طریق الگوهای روابط بشری شکل میگیرند. بعد تاریخ، متضمن آن است که ساختارهای اجتماعی، همواره محدود به زمان و مکانهای مشخص هستند، بهطوریکه آنها از یک دوره یا محیط، به یک دوره یا محیط دیگر دستخوش تغییر میگردند. درنهایت، بعد بیوگرافی، پدیدههای بزرگ ساختار و تغییر را به تجربیات بشری متصل میسازد، با آشکار نمودن این نکته که چگونه زندگی افراد بر مبنای فرآیندهای تاریخی و اجتماعی بزرگتر، شکل میگیرد و انسانها چگونه بر این فرآیندها، تأثیر میگذارند و درعینحال تأثیر میپذیرند. میلز با دستهبندی مؤلفههای سهگانه به این نتیجه میرسد که تحلیل اجتماعی کلاسیک، شیوهای از فهم بسیار غنی و متقاعدکننده را ارائه میدهد که میتوان، آن را بهعنوان مخرج مشترک علوم اجتماعی مدرن و حتی علوم انسانی دید. او معتقد است که جامعهشناسی، باید بکوشد، سرگذشتهای فردی را در پیوند با تاریخ جمعی و گرفتاریهای شخصی را در پیوند با مسائل عام اجتماعی تحلیل کند.
مسئله خانواده در آمریکا از جهات مختلف تا کنون محل نزاع جامعه شناسان، روانشناسان و سیاستمداران در ایالات متحده آمریکا بوده است. از یک طرف خانواده به عنوان نمادی از سلامت جامعه به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی که در آن فرد متولد میشود و رشد میکند حائز اهمیت است و از جهت دیگر نیز میتوان خانواده را دماسنجی برای ارزیابی وضعیت فرهنگی کلان هر کشوری درنظر گرفت. بر این اساس آمارهای و تحلیلهای صاحبنظران آمریکایی نشان میدهد؛ نهاد خانواده در آمریکا در طول دهههای اخیر رو به فرسایش است و سرعت این فرسایش و از هم گسستگی خانواده نیز روز به روز در حال افزایش است. از این رو ضروری است به این موضوع «علل گسسته شدن ساختار خانوادهها در آمریکا چیست؟» پرداخت.
قانون اساسي آمريكا كه بلافاصله پس از پيروزي در جنگ استقلال (۱۷۸۳ ـ ۱۷۷۶)، در كنوانسيون فيلادلفيا (۱۷۸۷) تدوين شد، بهگونهای عمیق بر تجربه مهاجران و نهادهاي سياسي اروپايي آن زمان، تكيه داشت و دارد. در تدوين اين قانون اساسي، كوشيده شده است تا جنبههای ضد دموکراتیک نهادهاي سياسي اروپايي آن روز حذف گردد.
نشانی:
بزرگراه شهید باقری – تقاطع بزرگراه شهید سلیمانی – خیابان شهیدان صادقی ۱۱۳ – مرکز مطالعات آمریکا
تلفن تماس: 76702510-021
پست الکترونیک: Ascenter@Chmail.ir
مرکز مطالعات آمریکا به عنوان یکی از مراکز محوری و راهبردی تلاش دارد با نگاهی واقعبینانه آمریکا را در عصری که دیگر در آن هژمون برتر جهانی نیست مورد مطالعه و تحلیل دقیق علمی قرار دهد. برای فهم دقیقتر واقعیتهای آمریکا با ما همراه باشید.
تمامی حقوق برای مرکز مطالعات آمریکا محفوظ است